سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
نویسندگان وبلاگ
ابر برچسب ها
امکانات دیگر

نلسون ماندلا، رئیس جمهور پیشین آفریقای جنوبی و قهرمان مبارزه با آپارتاید، در سن 95 سالگی درگذشت. وی که از چند سال پیش تاکنون از بیماری های شدید رنج می برد، اخیراً به طور مستمر در بیمارستان و تحت مراقبت های ویژه قرار داشت. ماندلا در سراسر جهان به عنوان نماد مبارزه با نژاد پرستی شناخته می شود.

به گزارش «تابناک»، نلسون ماندلا ساعاتی پیش و در اثر شدت گرفتن بیماری خود در بیمارستان درگذشت. وی مدتی بود که از عفونت ریه رنج می‌برد.

«بی بی سی» گزارش داده که «جیکوب زوما»، رئیس جمهور آفریقای جنوبی در بیانیه ای تلویزیونی این خبر را اعلام کرد و گفت که آقای ماندلا اکنون «ما را ترک کرده است». نلسون ماندلا در بیمارستانی در شهر پرتوریا در آفریقای جنوبی درگذشت.

زوما گفت که ماندلا در ساعت هشت و 20 دقیقه به وقت محلی درحالی که اعضای خانواده اش در کنارش بودند در آرامش درگذشت. او گفت: «ملت ما بزرگترین فرزند خود را از دست داده است. مردم ما پدر خود را از دست داده اند. تقلای خستگی ناپذیر او برای کسب آزادی احترام جهانیان را برایش به همراه آورد».

ماندلا اولین رئیس جمهوری سیاه پوست آفریقای جنوبی بود که از سال 1994 به مدت 5 سال این سمت را بر عهده داشت و بسیاری او را پدر آفریقای جنوبی می‌دانند. رهبر پیشین آفریقای جنوبی، علیه آپارتاید (یا حاکمیت اقلیت سفید بر کشور) مبارزه کرد و در سال 1993 جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.

نلسون ماندلا، که مدت 27 سال زندانی بود، نقش برجسته ای در برقراری صلح در سایر مناقشات به عهده داشت. ماندلا در ماه‌های اخیر چندین بار به دلیل مشکلات جسمانی در بیمارستان بستری شده بود. او در دهه هشتاد، زمانی که زندانی شده بود، دچار بیماری سل شد.

نلسون ماندلا علیرغم حبس طولانی مدت، دشمنان سابق خود را بخشید و به عنوان رییس جمهوری وقت از تمام نژادها خواست برای دستیابی به آشتی ملی همکاری کنند.




برچسب ها : مذهبی  , اجتماعی  ,
      

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 






برچسب ها : اخلاقی  , سیاسی و نظامی  , اجتماعی  , عکس و تصویر  ,
      

بهاره.ک گفت: مدیرعامل یکی از شرکت‌هایی که برای استخدام پیشش رفته بودم، عنوان کرد که چون مشتری‌های ما غالبا بین‌المللی هستند برای همین خانم‌ها در محیط شرکت نباید حجاب داشته باشند چرا که به ذائقه طرف‌های خارجی‌مان خوش نمی‌آید.

تبیان نوشت: گویا برخی از شرکتهای خصوصی که تعدادشان کم هم نیست بجای استخدام کارمند، قصد دارند برده جنسی استخدام کنند. اتفاق تاسف باری که هر روز بیشتر از روز گذشته در محیط های کاری گسترده می شود و در این میان نهادهای مسئول هم انگار توجه چندانی به جلوگیری از این فاجعه ندارند.
 
 * وقتی درخواست های بی‌شرمانه، ورد زبان برخی مدیرعامل ها می شود!
 نگار. ج 25 سال دارد، او چندی پیش از میان آگهی های کارمند دفتری روزنامه چند جایی تماس گرفت و فرم پر کرد و در نهایت از سوی شرکت های خصوصی دعوت به کار شد. عمر فعالیت نگار در این شرکت خصوصی اما به چند هفته هم نرسید. نگار در خصوص ماجرای استخدامش می گوید: روزی که مدیرعامل شرکت از من دعوت به همکاری کرد و من به دفتر رفتم مدیرعامل شرکت با درخواست من در خصوص حقوق پیشنهادی موافقت کرد و قرار شد که سه ماه به صورت آزمایشی کار کنم تا پس از آن مدت نام من هم در لیست بیمه قرار بگیرد، هنوز چند روزی از آغاز به کار من نگذشته بود که یک روز مدیرعامل من را به اتاقش خواند و در صحبت هایی به من فهماند با اینکه خودش زن و فرزند که به من علاقمند شده و می خواهد رابطه ای صمیمی تر از رابطه رئیس و مرئوسی با من داشته باشد! پس از شنیدن این حرفها دیگر نمی دانستم باید چه کار کنم، اتاق را ترک کردم و از فردای آن روز دیگر به آن شرکت نرفتم و تاسف خوردم به حال خودم که چهار سال پله های دانشگاه را طی کردم تا بتواند مدرک کارشناسی مدیریت را بگیرم اما در محیط کار به جای توانایی های تحصیلی من، انتظارات نامشروع و نامناسبی از من طلب می شد.
 
 * روابط غیراخلاقی؛ راز بقا در برخی شرکت های خصوصی
 میترا. ب 27 سال دارد. او مدتی است که شغلش را رها کرده است. وقتی در خصوص علت ترک کارش از او می پرسیم می گوید:« من چند سالی بود که در یکی از شرکت های خصوصی بزرگ و اسم و رسم در زمینه بازرگانی کار می کردم و تجربه ام در زمینه کارم هم زیاد شده بود. چندی پیش مدیر بالا دستی من تغییر کرد و مردی که یکی از اقوام نزدیک مدیر کل شرکت بود با عنوان مدیر جدید به قسمت ما آمد که از همان ابتدا سنگینی نگاهش آزار دهنده بود. هنوز مدت زیادی از حضور او به عنوان مدیر جدید نگذشته بود که یک روز پس از پایان کار و زمانی که همه کارکنان رفته بودند به اتاق من آمد و از من خواست که رابطه ای صمیمی با او داشته باشم. مدیر جدید زمانی که با واکنش شدید من روبرو شد، دیگر چیزی نگفت اما از فردای آن روز تمام تلاش خود را به کار گرفت تا به قول معروف زیراب من را بزند و در نهایت هم موفق شد با دروغ و ریا من را کار نابلد جلوه دهد و از مدیرکل بخواهد که شخص دیگری را جایگزین من کنند.» میترا ادامه می دهد: «متاسفانه این روزها یکی از شرایط بقا در برخی از محیط های کاری خصوصی تن دادن به رابطه های غیراخلاقی است و در این میان اگر کسی مانند من نخواهد که به این ارتباطات نامناسب آلوده شود، مدام باید بیکاری را تجربه کند.»
 
 * استخدام به شرط کشف حجاب
 بهاره. ک 24 ساله یکی از دخترانی است مدتها به دنبال یافتن شغل، آگهی های روزنامه ها را دنبال می کند. بهاره در خصوص تجربه ای که در روزهای جستجوی کار کسب کرده است، می گوید: در خلال آگهی های های روزنامه که هر روز با آنها تماس می گرفتم، یک روز مدیر یکی از شرکت های برای مصاحبه با من تماس گرفت و من به دفتر شرکت واقع در خیابان میرداماد رفتم. بهاره ادامه می دهد: از همان زمانی که منشی در شرکت را باز کرد من به ناگاه انگار که مکانی غیر از کشور ایران وارد شده بود. دفتر شرکت پر بود از دخترانی که بدون روسری و مانتو و حجاب، به کار خودشان مشغول بودند. من که شوکه شده بودم و دقیقا نمی دانستم ماجرا از چه قرار است با راهنمایی منشی وارد اتاق مدیرعامل شدم و مدیرعامل هم با بیان اینکه شرط استخدام در این شرکت این نوع از پوشش است گفت: «مشتری های ما غالبا شرکای بین المللی هستند و برای همین مسئله هم خانم ها در محیط شرکت نباید حجاب داشته باشند چون به ذائقه طرفهای خارجی مان چندان خوش نمی آید! اما در مقابل حقوق مناسبی را هم می دهیم!» بهاره ادامه می دهد: « من که دیدم هوا پس است، زودتر کلام را کوتاه کردم و فرار را بر قرار ترجیح دادم و تاسف خوردم به حال دخترانی که برای حقوق بیشتر حاضر می شوند با برداشتن حجاب در چنین محیط نامناسبی و ناامنی کار کنند.»
 
 * استفاده ابزاری از زنان نماد بارز خشونت است
 کتایون.م 28 ساله است. او در خصوص تجربه پیدا کردن کار می گوید: چون حجاب من چادر بود و روابطم هم با جنس مخالف در چارچوب شرع تعریف می شد و شوخی و خوش و بش کردن با نامحرمان دل خوشی نداشتم، معمولا هر جا که برای استخدام می رفتنم با پاسخ نه مدیر عامل روبرو می شدم چون ظاهرم به درد کار در چنان محیط هایی نمی خورد و از سوی دیگر نمی توانستم مراوده ای بی پروا با مردان داشته باشم.
 کتایون با بیان اینکه پس از مدتها جستجو، شغلی را در محیطی امن پیدا کرده است ادامه می دهد: متاسفانه برخی از کارفرماها زنان را در محیط های کار تنها به عنوان جنسی زیبا می خواهند و رویکردی ابزاری به کارمندان خانم دارند که باعث شده برخی  محیط های کار سالم نباشند.
 داستان زندگی نگار، میترا، بهاره و کتایون تنها چند مورد از اتفاقاتی است که هر روز در محیط های کار ما اتفاق می افتد و باعث می شود که دختران و زنان ما در محیط های کار مورد خشونت های تمام نشدنی روبرو شوند. در این میان اما نهادهای سیاست گذار و مسئول، هستند که باید نظارتی بر محیط های کار خصوصی داشته باشند که هر مدیری به صرف داشتن سرمایه و شرکت به خود اجازه ندهد که نوامیس این مملکت را به عنوان ابزاری برای سود و هوسرانی خود به کار گیرد و در این میان این همه آسیب بر پیکره زنان و دختران و خاناوده های جامعه وارد کنند. در این میان نیروهای انتظامی و دولت باید تمام تلاش خود را به کار گیرند که در طرحی دائمی و نه ضربتی به وضعیت شرکت ها و محیط های شغلی خصوصی نظارت همیشگی داشته باشند تا دیگر شاهد بروز چنین فجایعی در کشور نباشیم.
 
 



برچسب ها : مذهبی  , اخلاقی  , اجتماعی  , فرهنگی  ,
      

 

 

 

 




برچسب ها : عکس و تصویر  ,
      
سپاس و ستایش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری ، هر ترمی که آغاز می شود موجب پرداخت زر است و چون به پایان رسد مایه ضرر ، پس در هر سالی دو ترم موجودو بر هر ترمی شهریه ای واجب …… از جیب و جان که بر آید …… کز عهده خرجش به در آید

.
.
.
 
دومی ها… سومی ها… دیپلمه ها… دانشجویان… مهندسان… وکلا… پزشکان… هنرمندان … همتون فدای کسی که الان داره این اس ام اس رو می خونه

.
.
.

صفایی ندارد ارسطو شدن، خوشا پر کشیدن پرستو شدن، تو که پر نداری پرستو شوی، بنشین درس بخون تا ارسطو شوی

روز دانشجو بر ارسطو های آینده ایران مبارک

.
.
.

پاییز خواهد آمد و خاطرات دانشجویی را برگ برگ ورق خواهد زد و شما در اوج لبخندها به گذشته حسادت میکنید.روزتان مبارک

.
.
.
دانش آموز دیروز

الاف امروز

بیکار فردا

دانشجو روزت مبارک

.
.
.

در کوچه درس رهگذاریم هنوز

وین راه دراز می سپاریم هنوز

از اول ثبت نام سال ها می گذرد

ما واحد پاس نکرده داریم هنوز!

روز دانشجو مبارک

.
.
.

روزت مبارک

چی؟ تو که دانشجو نیستی؟

من هم روز دانشجو رو نگفتم، روز جهانی کودک رو می گم!



برچسب ها : طنز و سرگرمی  ,
      

روز قلم های تیز، روز فکر های خلاق
روز اندیشه های نو، روز تو، روز دانشجو مبارک . . .

========================
و این هم یک شعر کوتاه به مناسبت روز دانشجو :
یادم آید روز دیرین
خوب وشیرین
اول ترم
وقت بسیار
درس اندک…
اما اینک روز آخر،
روز تلخ امتحانات،
آخر ترم،
وقت اندک درس بسیار، درس بسیار، درس بسیار !
========================
حالت چشم: هنگام درس دادن استاد:
(-.-) (-.-) (-.-) (-.-)
وقتى استاد خبر امتحان رو میده
(O.o) (O.o) (O.o)
موقع امتحان:
(←.←)(←.←)(→.→)
وقتى استاد سر جلسه حواسشو جمع میکنه برا مچ گیرى:
(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)
وقتى نمره ها رو میزنن:
(???)(???)(???)
========================
قانون پایستگی درس ها:
درسها نه پاس میشوند نه حذف، بلکه از ترمی به ترم بعد منتقل میشوند…
========================
ترم زندگیتون بی مشروطی لحظه هاتون همیشه پاس،سایه حذف از زندگیتون دور،ومعدل شادیتون 20 باد.
“روز دانشجو مبارک”
========================
مشروط چشمانت منم، روزت مبارک نازنین
========================
شمع شدی، شعله شدی، سوختی
خاک تو سرت هیچی نیاموختی!
روزت مبارک
========================
تا حالا یه بچه مارمولک دُم بریده ی تحصیلکرده رو تو یه پلاستیک پرس شده دیدی؟
اگه ندیدی یه نگاه به کارت دانشجوئیت بنداز!
روزت مبارک دانشجو !
========================
تعریف دانشجو :
موجودی بی پول . نحیف و لاغر که از نیکوتین وتخم مرغ و گوجه تغذیه میکند !
معمولا افسرده است ! دارای خط ایرانسل و دشمنی عجیبی با کتاب دارد !
روز این موجود نفرین شده گرامی باد !
========================
دانشجو اگر عاشق شود، بی پرده مشروط می شود
چیزی شبیه فاجعه با عشق ممکن می شود !
========================
دانشجوی عزیز! مهندس بعد از این!
واحد پاس نکن! کلاس دو در کن!
استاد مسخره کن!
خلاصه… دانشجوی نمونه!
روزت مبارک!
========================
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به مدرک یا جان ز تن درآید
روز دانشجو مبارک
========================
در کوچه درس رهگذاریم هنوز / وین راه دراز می سپاریم هنوز
از اول ثبت نام سال ها می گذرد / ما واحد پاس نکرده داریم هنوز!
روز دانشجو مبارک
========================
روز دانشجو بر تو دانشجوی موفق مبارک باد
طرح شادمان سازی پشت کنکوری های گرامی . .



برچسب ها : طنز و سرگرمی  ,
      

بسیج دانشجویى در کلام مقام معظم رهبرى

نهاد بسیج در دانشگاه‏هاى ایران، تفکرى است که عرصه‏هاى علمى را هدف‏مند و کارآمد مى‏سازد. هر چند عملکرد دفترها و نهادهاى بسیج، به فعالیت خود دانشجویان وابسته است، ولى فلسفه وجودى این نهاد، تمرین مرحله عملىِ علوم فراگرفته شده دانشجویان به شمار مى‏آید. این نهاد والا را از دیدگاه مقام معظم رهبرى به تماشا مى‏نشینیم:
دانشجوى بسیجى، در هر جمع دانشجویى، ذهن روشن‏تر، زبان گویاتر و ابتکار بیشترى باید داشته باشد.
مگر مجموعه بسیجى ـ آن هم بسیجى انقلابى و دانشجوى انقلاب ـ مى‏تواند نسبت به مسائل سیاسى کشور بى‏تفاوت یا بدون موضع و بدون نظر باشد؟ من به شما دانشجویان بسیجى توصیه مى‏کنم همواره دانشجو و بسیجى به همان معناى مثبت و پرخون و پرتپش باقى بمانید.
فرق بسیج دانشجویى با تشکل‏هاى دیگر دانشجویى چیست؟ فرقش این است که بسیج دانشجویى به معناى فرد یا مجموعه‏اى، آماده برآوردن نیازهاى انقلابى است. در هر زمان و از هر نوع. این معناى بسیج دانشجویى است.
بسیج باید جلوتر از همه وارد عرصه علم شود. شما باید بروید و عرصه‏هاى علمى را، عرصه‏هاى فن‏آورى را، نوآورى‏هاى علمى و آفاق شناخته نشده علم را تصرف کنید.
بسیج دانشجویى یعنى به صحنه آمدن و به میدان آمدن. چه میدانى؟ میدان چالش‏هاى حیاتى و اساسى. وقتى هویت ملى و سیاسى یک ملت مورد مناقشه قرار مى‏گیرد. وقتى به فرهنگ و اعتقادات و باورهاى ریشه‏دار یک ملت اهانت مى‏شود و آن را تحقیر مى‏کنند.

 

ادامه مطلب...

      

دانستنی هایی درباره روزدانشجو و رسالت دانشجویان(1)

نویسنده: یحیى مقدسان، فاطمه محمدی، سید تقی قاضوی و عبداللطیف نظری

دانشجو، واژه‏ای مقدس

واژه دانشجو، به اندازه کرامت و تقدسش، وسیع و پردامنه است. آن‏قدر پر افق که هرگاه به هر سوى کرانه‏اش انگشتى اشاره بریم، نسیمى تازه از معنا مى‏یابیم.
دانشجو و دانشگاه از مقدّس‏ترین واژه‏هایی است که می‏توان در فرهنگ اسلامی سراغ گرفت. اسلام دینی است که درس خواندن را فریضه می‏داند و به عالمان اندیشمند مباهات می‏کند و به تقدیس محیط‏های علمی می‏پردازد و لزوم توجه و پاسداری از آن را به همگان گوشزد می‏کند و شروطی را برای نیل به سعادت حقیقی بیان می‏دارد که تحقق آن در محیط‏های علمی و آموزشی، تجلّی دانشگاه اسلامی را نوید می‏دهد و ترک آن موجب خسران و انحراف در مراکز آموزشی خواهد شد.

رستاخیز اندیشه‏ها

امروز، روز رستاخیز اندیشه‏هاست؛ روز علم‏دوستی و حقیقت‏پرسی، روز طلوع اندیشه‏های نو، روز انسان‏های فرهیخته و بالنده، روز اندیشه‏های ناب و روز گسستگی جهل‏ها ونابخردی‏ها. امروز، روز پرده‏برداری از گمنامی‏ها و پرده‏پوشی بر سیاهی‏هاست. امروز، روزی است که دانش‏دوستان با دستان مهربان و اندیشه‏های نابشان از دوستی‏ها سخن خواهندگفت، از عشق‏ها، از زیبایی‏ها. امروز، روز دانشجوست؛ روز حقیقتی که دوستدار روشنایی است.

نام‏گذارى

آنچه روز دانشجو را در تقویم مناسبت‏هاى انقلاب اسلامى به فراموشى نسپرده، ریشه‏هاى عمیق این نام‏گذارى است:
رژیم پهلوى پس از کودتاى 28 مرداد 1332، خود را بیش از پیش نیازمند آغوش گرم امریکا مى‏دید. در ادامه این روند، سفر نیکسون، معاون رئیس جمهور وقت امریکا به ایران در هفده آذر 1332 برنامه‏ریزى شد. تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به این سفر، از روز چهاردهم آذر آغاز گردید. در گرماگرم غارت سرمایه‏هاى ملى، فرهنگى، مادى و مذهبى از سوى امریکاییان، چه کسانى جز فرزندان فرهیخته ایران مى‏توانستند این آگاهى را به ملت خود اعلام دارند؟
در روز هفده آذر هم‏زمان با ورود نیکسون به تهران، تمام دانشگاه‏هاى پایتخت در اعتصاب کامل به سر مى‏بردند. وقتى نیکسون براى دریافت دکتراى افتخارى حقوق در دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران حاضر شد، یکى از مطبوعات در سرمقاله خود با عنوان «سه قطره خون» این‏گونه نوشت: «آقاى نیکسون! وجود شما آن‏قدر گرامى و عزیز بود که در قدوم شما، سه نفر از بهترین جوانان این کشور، یعنى دانشجویان دانشگاه را قربانى کردند».
خون سه جوان آزادى‏خواه ایرانى است که نام دانشجو را در شانزدهم آذرماه هر سال بر خاطرها تلنگر مى‏زند.

روایت شانزدهم آذر

روایت شانزدهم آذر 1332، با بیان یکى از شاهدان ماجرا، آن‏قدر تکان دهنده است که هر دلى را آکنده از تأثر و افسوس مى‏کند. شهید مصطفى چمران این‏گونه مى‏نویسد: «از آن روز (یعنى 16 آذر 1332) نُه سال مى‏گذرد، ولى وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویى همه را به چشم مى‏بینم. صداى رگبار مسلسل در گوشم طنین مى‏اندازد. سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را مى‏لرزاند. آه بلند و ناله جان‏گذار مجروحین را در میان این سکوت دردناک مى‏شنوم. دانشکده فنى خون‏آلود را در آن روز و روزهاى بعد به رأى‏العین مى‏بینم.
آن روز، ساکت‏ترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثه‏اى را نشان مى‏داد، دانشجویان بى‏اندازه آرام و هوشیار بودند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چه‏طور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگ‏نیا، قندچى و رضوى به شهادت رسیدند؟
دولت با خراب کردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاریان را کم و بیش مجبور به سکوت کرد، ولى دانشگاه همچنان خارى در چشم دستگاه مى‏خلید و دست از مبارزه برنمى‏داشت و دستگاه همچون درنده خون‏خوارى به کمین نشسته، دندان تیز کرده بود که از دانشجویان مبارز دانشگاه انتقام بگیرد؛ انتقامى که عبرت همگان گردد.
روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهى که هنوز به خون دانشجویان بى‏گناه رنگین بود، دکتراى افتخارى حقوق دریافت داشت و از سکون و سکوت گورستان خاموشان ابراز مسرت کرد و به دولت کودتا، وعده هرگونه مساعدت و کمک نمود و به رئیس‏جمهور امریکا پیغام برد که آسوده بخوابد».

بازتاب جهانی

خبر واقعه 16 آذر و کشته شدن دانشجویان، به سرعت در سراسر جهان انتشار یافت و بسیاری از دانشگاه‏های اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. در روز 18 آذر نیز در اعتراض به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران و هم‏زمان با مراسم برگزاری سومین روز کشته‏شدگان حادثه دانشگاه، تظاهراتی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد. دانشجویان هم در اعتراض به جنایت‏های دولت کودتا، مدت پانزده روز از شرکت در کلاس‏های درس خودداری کردند.
بر این اساس، 16 آذر 1332 به نام روز مقاومت تاریخی، در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاه‏های ایران مراسم یا تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز بر پا کردند و در گذر زمان، 16 آذر به نام روز دانشجو معنا پیدا کرد و در تقویم گنجانده شد.

اهمیت مبارزه

چگونگی سرکوبی دانشجویان در 16 آذر 1332، نشان دهنده اهمیت مبارزه‏های دانشجویان برای رژیم و دولت کودتا بود. پس از کودتای 28 مرداد و قلع و قمع مخالفان، دانشگاه تهران و دانشجویان و نیروی سیاسی، نیروهایی قوی در زمینه مبارزه با دولت کودتا به شمار می‏آمدند و مخالفت‏های پی‏گیر آنان، عملاً رژیم و دولت کودتا را از رسیدن به اهدافشان باز می‏داشت. از این رو به نظر می‏رسد رژیم با برنامه از پیش تعیین شده به این حمله روی آورد. اگر چه شاه و دولت سعی کردند از خانواده‏های شهدا و رؤسای دانشگاه تهران و دانشکده فنی دلجویی کنند، ولی ترفیع درجه عاملان واقعه 16 آذر و پرداخت پاداش نقدی به سربازان و درجه داران حمله کننده به دانشگاه در فاصله کمی پس از واقعه، حکایت از توطئه از پیش طراحی شده دولت کوتاه شاه برای سرکوبی جنبش دانشجویی داشت.

دانشجو در جایگاه عمل

امام على علیه‏السلام مى‏فرماید: «علم بدون عمل، وبال و مزاحمت، و عمل بدون علم نیز گمراهى و انحراف است.» در مکتب اسلام، همان‏قدر که عمل کردن به علم اهمیت دارد، عمل بدون علم نیز نکوهش شده است. علمِ معرفت‏آور و بینش‏زا به عمل فرد ارزش مى‏دهد.
نگاهى دوباره به دو مقوله علم و عمل در عرصه دفاع مقدس، مسائل بسیارى را روشن مى‏کند. دانشجویانى که در دانشگاه دفاع مقدس، تئورى‏هاى خود را به آزمون مى‏گذاشتند، افرادى بودند که آگاهانه در مسیر رشد خود گام برمى‏داشتند.
مقام معظم رهبرى نیز بر این مدعا مهر تأیید مى‏زند: «هنگامى که به نام دانشجوى شهید مى‏رسیم، این یقین در ما پدید مى‏آید که پذیرش شهادت و اقدام به جهادى که بدان منتهى شده، از سر خودآگاهى و با اراده روشن‏بینانه بوده است و این ارزش عمل را مضاعف مى‏کند و بدین دلیل است که دانشجویان شهید که در شمار سرآمدان ایمان و ایثار آگاهانه بوده‏اند، ستارگان همیشه درخشانى هستند که هر جویاى حقیقت مى‏تواند راه خویش را با آنان بیابد».

                                           

یک الگو

دانشجو به عنوان قشر باسواد و فرهنگى جامعه، افزون بر شخصیت اجتماعى خود، الگوى رفتار و تفکر دیگران است. برخى در این عرصه چنان چشم‏گیر بوده‏اند که حتى پس از پیمودن مدارج و موقعیت‏هاى عالى مختلف، همچنان دوره دانشجویى آنان الگوبردار است. براى نمونه، خاطره‏هاى دانشجویى دکتر مصطفى چمران، هنوز دل را مى‏لرزاند:
سال دوم یک استاد داشتیم که گیر داده بود همه باید کراوات بزنند. سر امتحان، چمران کراوات نزد، استاد دو نمره ازش کم کرد. شد هیجده؛ بالاترین نمره.
در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلى شاگردان ممتاز رفت امریکا. بعد از مدت کمى شروع کرد به کارهاى سیاسى و مذهبى. خبر کارهایش به ایران مى‏رسید. از طرف ساواک پدر را خواستند و بهش گفتند: «ما ترمى چهارصد دلار به پسرت پول نمى‏دهیم که بر ضد ما مبارزه کند.» پدر گفت: «مصطفى عاقل و رشید است. من نمى‏توانم در زندگى‏اش دخالت کنم.» بورسش را قطع کردند. فکر مى‏کردند دیگر نمى‏تواند درس بخواند و برمى‏گردد.
پس از تحقیقات علمى در جمع معروف‏ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرین دانشگاه امریکا (بِرکلى)، با ممتازترین درجه علمى موفق شد دکتراى‏الکترونیک و فیزیک‏پلاسما را بگیرد.
در امریکا، با همکارى بعضى از دوستانش، براى نخستین‏بار انجمن اسلامى دانشجویان امریکا را پایه‏ریزى کرد و از مؤسسان انجمن دانشجویان ایرانى در کالیفرنیا و از فعالان انجمن دانشجویان ایرانى در امریکا به شمار مى‏رفت که به دلیل این فعالیت‏ها، بورس تحصیلى شاگرد ممتازى وى از سوى رژیم شاه قطع مى‏شود.
پس از قیام پانزده خرداد سال 1342 دست به اقدامى جسورانه و سرنوشت‏ساز مى‏زند و همه پل‏ها را پشت سر خود خراب مى‏کند. به همراه بعضى از دوستان مؤمن و هم‏فکرش، ره‏سپار مصر مى‏شود. مدت دو سال، سخت‏ترین دوره‏هاى چریکى و جنگ‏هاى پارتیزانى را مى‏آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته مى‏شود و مسئولیت تعلیم چریکى مبارزان ایرانى را به عهده او مى‏گذارند.


      

علت نامگذاری “روز دانشجو”

بعد از کودتای 28 مرداد 1332، رژیم وابسته پهلوی که توانسته بود با کمک اربابان امریکایی بر اریکه قدرت باز گردد، درصدد برآمد تا پایه های حکومت خود را تثبیت کند، اما غافل از اینکه مقاومت مردم بطور کامل از بین نرفته و ایران در اولین فرصت خشم و انزجار خویش را نشان خواهد داد.

نیکسون معاون رئیس جمهور امریکا در سال 1332، راهی ایران گردید. در حقیقت او می آمد تا نتیجه سرمایه گذاری بیست و یک میلیون دلاری را که سازمان جاسوسی امریکا، سیا، در راه کودتا و سرنگونی دولت مصدق هزینه کرده بود، از نزدیک مشاهده کند. ملت در حال افسردگی و از نفاق و تفرقه ای که استبداد توانسته بود در میان او ایجاد کند، ناراحت بود.

رهبری نهضت مقاومت، قصد رساندن صدای اعتراض مردم را به گوش جهانیان داشت و تلاش لندن و واشنگتن را که می خواست با مشروع جلوه دادن رژیم کودتا، امتیازات مورد نظر خود را در محیط آرام بدست آورد، خنثی کند. اجرای این برنامه به عهده کمیته هماهنگی دانشگاه تهران واگذار شده بود.

تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به ورود دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلیس در ایران، از روز 14 آذر 1332، آغاز گردید. دانشجویان دانشکده های حقوق و علوم سیاسی، علوم دندان پزشکی، فنی، پزشکی، داروسازی در دانشکده های خود تظاهرات پرشوری علیه رژیم کودتا برپا کردند. رژیم پهلوی که به خوبی از خشم ملت و خصوصا دانشجویان نسبت به خود و اربابان امریکا از پیش آگاه بود، با تمام قوا متوجه دانشگاه شد.

روز 15 آذر تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و ماموران انتظامی، در زد و خورد با دانشجویان، شماری را مجروح و گروهی را دستگیر و زندانی کردند. صبح روز 16 آذر 1332، گارد تا دندان مسلح رژیم پهلوی برای اولین بار وارد صحن دانشگاه شد تا فریاد مخالفان را در گلو خفه کند.

در یکی از کلاسهای درس دانشکده فنی، چند تن از دانشجویان در اعتراض به حضور ماموران گارد رژیم شاه در صحن دانشگاه، آنها را به مسخره می گیرند و همین بهانه کافی بود تا وارد کلاس درس شوند و با ایجاد جو رعب و وحشت، محیط را برای بهره برداری و گرفتن زهر چشم دانشجویان آماده سازند. ماموران گارد با حمله به دانشجویان بی پناه سه تن از آنان را به شهادت می رسانند.

حادثه 16 آذر 1332، بعنوان یک روز (مقاومت تاریخی) در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای سراسر ایران مراسم و تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز برپا می کردند.

                                                      

شهید چمران و حادثه 16 آذر

وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می بینم، صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می اندازد، سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را می لرزاند، آه بلند و ناله جانگداز مجروحین را در میان این سکوت دردناک می شنوم. دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رای العین می بینم……..

کلام امام خمینی (ره) در مورد روز دانشجو

“ای جوانان عزیز! و ای دانشجویان و دانشمندان! و ای امید امروز و فرداهای امت و اسلام! امانت بزرگ استقلال و آزادی که از دام دو قطب شرق و غرب با مجاهدت و فداکاری ملت عظیم الشان ایران به دست آمده است، به شما عزیزان سپرده شده و مسئولیت بزرگی به عهده همه گذاشته است، همه ملت به خصوص دانشجویان مسلمان که رهبران آینده هستند، مسئول نگهبانی از این امانت بزرگ الهی می باشند.” 

“همه می دانیم که سرنوشت یک کشور و یک ملت و یک نظام، بعد از توده های مردم در دست طبقه تحصیلکرده است و هدف بزرگ استعمار نو به دست گرفتن مراکز این قشر است.” 

کلام حضرت آیت الله خامنه ای در مورد روز دانشجو

“دانشگاه، نقطه ی اساسی هر جامعه و کشوری است.اگر دانشگاه اصلاح بشود، آینده ی آن جامعه اصلاح خواهد شد.اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است.این فسادی که در دانشگاه فرض می کنیم، ممکن است فساد اخلاقی باشد، یا فساد علمی.فساد علمی معنایش این است که در دانشگاه نه معلم برای درس دادن و یاددادن دلسوزی کند، نه متعلم و دانشجو برای یادگرفتن دلسوزی کند.نتیجه، بی سواد بارآمدن، بد فهمیدن و نفهمیدن و عدم رشد استعدادهاست.فساد اخلاقی، معنایش این است که آن که درس می خواند یا نمی خواند، از لحاظ اخلاقی، شرافت و شرف و غیرت و انگیزه و ایمان لازم را در خود پرورش ندهد.این هم نتیجه اش با شق اول یکی است؛ شاید هم گاهی بدتر.آن عالمی که شریف نباشد، حمیت و غیرت دفاع از کشور و ملت و آرمانها و ارزشهای ملی و دینی خود را نداشته باشد، آن عالمی که دشمن را بر خودی ترجیح بدهد و خود را در اختیار دشمن ملت قرار بدهد، آن عالم از هر جاهلی بدتر است؛ همان دزدی است که با چراغ به دزدی می رود و بیشتر صدمه می زند.”


      
نطق رسایی در مجلس؛

آقای لاریجانی! در برخورد با سران فتنه تردید نکنید که مردم پشتیبان شما هستند

نماینده مردم تهران در مجلس با انتقاد از رویکرد دستگاه قضائی در عدم برخورد با مهدی هاشمی و برخورد با احمدی‌نژاد، گفت: برخوردهای دوگانه در پرونده های قضایی، سّم است.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی طی تذکری در جلسه علنی امروز(سه‌شنبه) مجلس از عدم برخورد قوه قضاییه با مهدی هاشمی انتقاد کرد.

متن کامل تذکر رسایی به شرح زیر است:

وقتی مردم می بینند که پرونده سنگین شفاف آقازاده های یک خانواده خاص در دستگاه قضایی قفل می شود و سخنگوی دستگاه قضا یک سال است که در مصاحبه های مطبوعاتی خود هیچ جواب قانع کننده ای برای آن ندارد، باور نمی کنند که دادگاه احمدی نژاد از روی عدالت است و این نه تنها برای دستگاه قضا بلکه برای نظام اسلامی سمّ است.

تذکر بنده خطاب به دستگاه قضایی و هیأت رئیسه محترم مجلس است. همکاران محترم و ملت شریف ایران، اصول 19 و 20 قانون اساسی به صراحت می گوید که مردم از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و نژاد هیچ کس سبب امتیاز او نمی شود.

 

 

ادامه مطلب...


برچسب ها : سیاسی و نظامی  , اجتماعی  ,

      
<      1   2   3   4      >