رئالیسم
رئالیسم (realism) ؛ لغتى فرانسوى است که از ریشه (real) به معناى «واقعى» اخذ شده است. واژه‏هاى نظیر حقیقت گرایى، واقعیت گرایى، واقع‏بینى، حقیقت‏پرستى، واقع گرایى معادل این اصطلاح در فارسى به شمار مى‏روند.
این اصطلاح که بیشتر در مقابل ایدئالیسم (idealdsm) - به معناى تصویرگرایى، معناگرایى و آرمانگرایى - استعمال مى‏شود از نظر مفهوم دچار پیچیدگى، ابهام و اشتراک معنایى بوده و در حوزه‏هاى متعددى نظیر، سیاست، فلسفه، اخلاق، هنر و ادبیات و مباحث زیبایى شناختى، کاربرد دارد. از این رو در هر حوزه، معنایى خاص خود را مى‏طلبد، اما شاید بتوان در یک تعریف کلى و تا حدى متناسب باحوزه‏هاى مختلف، چنین گفت: «رئالیسم عبارت است از وضع و حالتى که در آن به امورى که داخل در متن واقع، و خارج از ذهن انگاشته مى‏شود، اهتمام ویژه داده مى‏شود». (فرهنگ واژه‏ها، عبدالرسول بیات، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینى، 1381، ص 290)

 

 

جهت آشنایى بیشتر به بررسى کارکرد این اصطلاح در برخى حوزه‏ها مى‏پردازیم:

 
الف. رئالیسم در سیاست:
در عرصه سیاسى و اجتماعى رئالیسم کاربرد خاصى و محدودى از واقعیت را در بر دارد. رئالیسم در این عرصه به معناى ارزیابى و عمل همراه با واقع بینى واستفاده از امکانات موجود در جهت حکومت و کسب قدرت و منافع بیشتر است. در این نگرش بر خلاف ایدئالیسم که سیاست را هنر خوب حکومت کردن و بر محور اصول اخلاق و متعالی انسانى مى‏داند، حکومت کردن به هر شکل ممکن تجویز مى‏شود. و یک انسان معقول سیاسى را یک عمل‏گرا (pragmatist)ى تمام عیار مى‏داند. متأسفانه در جهان سیاست، که بیشتر، نگرشهاى مادى و سکولار حاکم است، پیرو توصیه‏هاى نیکولو ماکیاولى - به عنوان یک رئالیست افراطى - بیشتر سیاست مداران و دولتمردان، بر طبق این اصول و اندیشه‏هاى واقع گرایانه‏اش مى‏کند.
اما از دیدگاه مکاتب الهى، هر چند توجه به واقعیات اصلى مهم بوده، اما به هیچ وجه کافى و تعیین کننده خط و مشى و رفتار سیاسى نمى‏تواند باشد، زیرا رئالیسم مبتنى بر عقلانیت سکولار و ابزارى، توانایى شناخت تمامى واقعیات این جهان، و ابعاد وجودى انسان و مصالح واقعى آن را نداشته، و تنها این مهم از عهده وحى الهى و خداوند متعال که به همه ابعاد وجودى انسان و نیز کمالى او و رابطه انسان با جهان و مصالح واقعى او علم کامل دارد، ساخته است. از این رو حکومت دینى، آموزه‏هاى اصیل دینى را در مرتبه‏اى بالاتر از قدرت و سیاست دانسته و ضمن توجه به واقعیات موجود و شرایط محیطى و منافع ملى و... آرمان‏گرایى واقع‏بینانه را ملاک عمل خود قرار مى‏دهد.


ب. رئالیسم در فلسفه:
مفهوم رایج اصطلاح رئالیسم فلسفه این است که: «هستى اشیاء، مستقل از شناخت و ادراک و ذهن اشخاص است.» اساساً چه ما به عنوان فاعل شناسا (سوژه) به شناخت اشیاء اقدام کنیم و چه اقدام نکنیم - و اساساً چه چیزى به نام ذهن و فاعل شناسند وجود داشته باشد، یا نه - جهان خارج بر سر جاى خود وجود واقعى عینى دارد. در مقابل این تفکر، ایدئالیسم قراردارد و به معناى تحویل تمام واقعیت به اندیشه وصور ذهنى یا به عبارتى به فاعل شناساست. (ر.ک: همان، ص 293-290)


ج. رئالیسم در هنر و ادبیات:
به موجب آن طبیعت و سایر مظاهر طبیعى باید با تمام زشتى‏ها و زیبایى هایش در هر اثر هنرى نمودار گردد. به طور کلى پیروان این مکتب معتقدند که هنر بیان مستقیم واقعیات و تجربه و تحلیل علل آن مى‏باشد. این روش، دخالت، عواطف و احساس را در خلق اثر نهى مى‏کند و در مقابل «رمانتیسم» که بر تخیلات و احساسات استوار است، قرار مى‏گیرد.
رئالیسم بر خلاف رومانتیسم، مکتبى است «اوبژکتیو» ، و نویسنده رئالیست هنگام آفریدن اثر بیشتر تماشاگر است 

 

 




برچسب ها : سیاسی و نظامی  , ادبی  , اجتماعی  , فرهنگی  ,