سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
نویسندگان وبلاگ
ابر برچسب ها
امکانات دیگر

دفتر سخنگوی دولت در اطلاعیه ای درباره انعکاس تحریف شده خبر سخنان دکتر غلامحسین الهام در همایش تجلیل از گفتمان سوم تیر، توضیحاتی را منتشر و از تحریف معنایی این سخنان و قضاوتهای عجولانه برخی افراد و رسانه ها درباره آن ابراز تاسف کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، دراین اطلاعیه آمده است: برخی رسانه ها بدون توجه دقیق به معنا و محتوای سخنان دکتر الهام، با ذهنیت قبلی نسبت به کلمه «رجعت» و قرینه سازی برای آن در زمینه مهدویت، نسبت به تحریف معنایی این سخنان اقدام کرده اند در حالیکه منظور و مراد دکتر الهام از کلمه رجعت آقای دکتراحمدی نژاد و آرزوی بازگشت وی در آینده نزدیک به عرصه سیاسی و اداره دولت باز می گردد از این رو کلمه"رجعتی دیگر" از سوی سخنگوی دولت به کار رفته است.

 

دکتر الهام با تاکید بر اینکه احمدی نژاد در تبعیت از نایب امام زمان حضرت آیت الله خامنه ای سنگ وفاداری بتمامه گذاشت، با قرائت فرازهایی از زیارت جامعه کبیره، به تطبیق دیدگاه های اعتقادی احمدی نژاد در مورد امام(علیه السلام) با شاخصه های مذکور در زیارت جامعه کبیره پرداخته و آرزو کرده است با اتصال انقلاب اسلامی ایران به انقلاب مهدوی(عج)، دکتر احمدی نژاد در کنار رهبر فرزانه انقلاب در آن دولت کریمه خدمت کنند.
 
تناقضی که در تحریف منتشرشده مستتر است؛ "آرزوی رجعت برای دکتر احمدی نژاد" در حالی است که وی زنده می باشد و چنین پنداری از رجعت خلاف اصول و مبانی اعتقادی است و قطعا مراد گوینده نیز چنین نبوده است.
 
بدیهی و مبرهن است که در نگاه و اعتقادات شیعه تعیین زمان ظهور برای امام عصر علیه السلام باطل است لذا نه می توان زمانی را برای آن و نه همراهان ایشان را تعیین کرد. لکن از آموزه های موکد دینی است که شیعیان باید پیوسته فرج و ظهور را نزدیک دانسته و برای همراهی با آن موعود منتظر خود را آماده کنند چنانکه در دعای عهد وارد شده است حتی اگر مرگ بین آنها و زمان ظهور فاصله انداخت خدای متعال ایشان را برای خدمت در رکاب حضرت ولی عصر به دنیا بازگرداند و چنین است که آرزو  و دعای رجعت برای بندگان مومن و صالحی که از دنیا رفته اند ، صحت داشته و به کار می رود، آنگونه که هر روز آرزو می کنیم: اللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَیْنی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْری ، مُؤْتَزِراً کَفَنى ، شاهِراً‌ سَیْفی ، مُجَرِّداً قَناتی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادی.
 
به همه عزیزانی که به سرزنش راجع به رجعت می پردازند توصیه می شود دعای عهد را پیوسته بخوانند و فرازهای این دعا را برای خود و دیگران آرزو کنند



برچسب ها : مذهبی  , سیاسی و نظامی  , فرهنگی  , آخر الزمان  ,
      

شیخ فتنه لبنان کیست؟

شیخ "احمد الاسیر" شیخ تندروی سلفی و امام جماعت مسجد "بلال بن رباح" در شرق  شهر صیدا در جنوب لبنان است. وی که در سال 1968، از پدری سنی و مادری شیعه، در شهر صیدا متولد شده، درس دینی خود

 را در دانشکده‌ی شریعت وابسته به دارالفتوای اهل سنت لبنان گذرانده و دارای مدرک لیسانس در علوم دینی است. قبل از سال 2011، این شخص که ظاهری همانند شیوخ سلفی دارد، امام جماعت مسجدی نه چندان بزرگ به نام صحابی گران‌قدر، بلال بن رباح، در شهر صیدا بود که چندی پیش، مفتی اهل سنت صیدا وی را از امامت مسجد بلال بن رباح برکنار کرد، اما وی ضمن اعتراف به ارتباط با منابع مالی بیگانه، از پذیرش حکم مفتی صیدا سر باز زد و در سخنانی گستاخانه مدعی شد که مسجد وی تحت نظر مفتی صیدا قرار ندارد، زیرا منابع مالی آن از خارج لبنان تامین می‌شود.این فرد از حدود یک سال گذشته با حمایت غیر مستقیم غرب و جریان هوادار غرب در این کشور تحرک خود را آغاز کرده است.

 

*ارتباط شیخ قتنه با سازمانهای تروریستی و جاسوسی غربی - عربی
روایت‌های زیادی درباره رابطه «شیخ احمد الأسیر» با سازمان تروریستی «القاعده» و دیگر سازمان‌های سلفی جهادی وجود دارد. اطلاعات ارائه شده و مورد استفاده برای این گزارش‌ها از منابع امنیتی به ویژه در خصوص نشست اخیری که میان الاسیر و نماینده «ابو محمد الجولانی»، امیر گروه «جبهه النصره» در سوریه است.اطلاعات به دست آمده به این نکته اشاره می‌کند که الجولانی را 23 آوریل گذشته به صیدا فرستاد تا نشستی با شیخ الاسیر داشته باشد و در این نشست نماینده الجولانی به الاسیر پیشنهاد هماهنگی وی با « جبهه النصره» را داده و تاکید کرده که این اقدام به معنی هماهنگی‌ها و ابراز وفاداری‌ به سازمان «القاعده» خواهد بود.اما شیخ الأسیر نپذیرفته که کمک او به منزله اعلام وفاداریش به سازمان «القاعده» باشد و خواستار حمایت نظامی محرمانه می‌شود. 
گزارش‌های امنیتی موثق بیان می‌کنند که یکی از اعضای سازمان «فتح الإسلام» که شاخه سازمان تروریستی القاعده در لبنان به شمار می‌آید، یک ماه و نیم قبل اعلام کرد که سازمان «فتح الإسلام» تصمیم حمایت از شیخ الاسیر را در صورت وقوع هرگونه رویارویی‌های امنیتی با وی و گروهش که منظور ارتش لبنان و «حزب الله» است، را گرفته است.
شیخ احمد الاسیر در یکی از خطبه‌های نماز جمعه  به شکل رسمی اعتراف کرد که نیروهای مسلح طرفدار وی در خاک سوریه حضور دارند و با ارتش و نظام این کشور در حال جنگ هستند.
شیخ سلفی جنوب لبنان، در خطبه‌های نماز جمعه خود که در مسجد بلال بن ریاح شهر صیدا ایراد کرد، گفت: نمی‌خواهم این مساله به عنوان سرّ باقی بماند؛ هم اکنون که من با شما سخن می‌گویم، برادران شما از این مسجد، مشغول جنگ در سوریه هستند.
      
»» اگر \آب\ نمی آورید، لااقل \آبرو\ را نریزید

 

افرادی که تا سالیان نه چندان دور، سنگ برخی روحانیون معزز را به سینه می زدند و ایشان را "مصباح روحانیت" قلمداد می کردند، در اختلاف نظر با ایشان پیرامون معرفی نامزد اصلح، ماهیت مزورانه خویش را عیان نمودند وهتاکی به این عالم‌جلیل‌القدر راجایزدانستند!
"خیبرآنلاین" - انتخابات اخیر اگرچه با تلخکامی شکست اصولگرایان اصیل به پایان انجامید اما شیرینی شناساندن و تمایز دوستان و دشمنان واقعی را نیز به ایشان چشاند.

در این بین چه بسیار بودند افرادی که تا سالیانی نه چندان دور، سنگ برخی روحانیون معزز من‌جمله آیت الله مصباح یزدی را به سینه می زدند و ایشان را بعنوان "مصباح روحانیت" قلمداد می کردند اما سرانجام در پس اختلاف نظر با ایشان در ارتباط با معرفی نامزد اصلح، گاو نه من شیرده شدند و ماهیت منافقانه و مزورانه خویش را عیان نمودند و هتاکی به این عالم جلیل القدر را جایز دانستند!

 

خداوند سبحان در مصحف قرآن نیز افرادی که به خوشآمد خود، درباره احکام الهی تبعیض قائل می شوند را اینگونه تشریح می کند: «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَبِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْض فَمَا جَزَاءُ مَن یَفْعَلُ ذَلِک مِنکمْ إِلا خِزْیٌ فی الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ الْقِیَمَةِ یُرَدُّونَ إِلی أَشدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَفِل عَمَّا تَعْمَلُونَ» / آیه 85 از سوره بقره
«آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می آورید و به بعضی کافر می شوید؟! برای کسی که این عمل را انجام دهد جز رسوائی در این جهان و بازگشت به شدیدترین عذابها در روز رستاخیز، چیز دیگری نخواهد بود، و خداوند از اعمال شما غافل نیست.»

در زمانه امروزی نیز چه بسا افرادی هستند که تا زمانی که رأی و نظر بزرگان را باب میل و انتفاع خویش ببینند از ایشان حمایت می کنند و به محض آنکه کوچکترین خطری منافعشان را با تهدید مواجه کند، در برابر همان بزرگی که تا دیروز برایش گریبان می دریدند، جبهه گیری کرده و ایشان را مستحق هرگونه تهمت و افترا و ناسزا می دانند.

پس از حماسه سوم تیر 84 بسیار بودند افرادی که علیرغم اختلافات عقیدتی پرشمار با جناح و طرفداران نامزد پیروز در انتخابات نهم ریاست جمهوری، به طمع بدست آوردن غنیمت، به گرد ایشان آمدند و همچون سربازان گریخته جناح شکست خورده، بانگ "انا دخیل" سر دادند.

در همین زمان بود که بسیاری از این افراد نیز به دلیل مشابهت های سیاسی فراوان میان دولت منتخب 84 و گفتمان آیت الله مصباح یزدی، سعی داشتند تا به هر نحوی از انحا خود را در حلقه نزدیک اصحاب آیت الله جای دهند و بدین تزتیب سهم بیشتری از غنائم را طلب کنند که این حربه با هوشمندی و درایت بی نظیر علامه مصباح یزدی ناکام ماند و اعمال منافقانه چنین افرادی راه به جایی نبرد و در همان بدو امر ناکام ماند.

از آنجا بود که همین عده قلیل، بذر کینه نسبت به علامه را در دل کاشتند و مترصد فرصتی برای انتقام از ایشان بودند.

و سرانجام پس از گذشت 8 سال، این فرصت در خرداد 92 مهیا شد و مجال انتقام فراهم آمد و دمل های چرکین حقد و حسد سرباز کرد و لجن پراکنی ها آغاز گردید.

در چنین شرایطی بود که آیت الله در کمال آرامش، این دست عقده گشایی ها را نیکو پاسخ گفتند: «هرچند آدمی دوست دارد همگان به او احترام بگذارند، هرچند تحمل ملامت و ناسزا مخصوصا از دوستان آسان نیست، اما قرآن فرموده است «لایخافون لومه لائم». بله، اگر وظیفه‌ای نباشد، انسان خود را در معرض فحشها و تهمت‌ها و ملامت‌ها قرار نمی‌دهد اما اگر وظیفه‌ای را احساس نمود، باید به تکلیف عمل کند. ملاک تکلیف، نتیجه روشن نیست، بلکه ملاک تکلیف، شناخت آن از راه عقل و شرع است، ولو اینکه عملا نتیجه دلخواه از آن حاصل نشود.»

آری دوستان واقعی در مواقع شکست و سختی و اضطرار از دوستان قلابی تمییز داده می شوند چراکه سرند جداسازی دوست از دشمن، پایبندی افراد در شرایط سخت خواهد بود وگرنه "مگسان به گرد شیرینی بسیارند"! 




برچسب ها : مذهبی  , اخلاقی  , سیاسی و نظامی  , اجتماعی  , فرهنگی  ,
      

فئودالیسم
فئودالیسم Feudalism که به بزرگ مالکی , نظام خان خانی , ملوک الطوایفی و رژیم ارباب - رعیتی نیز ترجمه شده است , به آن نظام اجتماعی - اقتصادی اطلاق می شود که اساس آن را تیول یا اقطاع تشکیل می دهد . تیول به قلمرو یک مامور اطلاق می شود که از ارباب کسب می گردید و روی آن افرادی به نام سرف یا رعیت کار می کردند . مناسبات تولیدی جامعه فئودالی بر اساس مالکیت ارباب بر زمین و وابستگی شخصی دهقانان به ارباب فئودال قرار داشت . در این نظام همچنین رعیت ,دیگر بنده نبود و مستقلاً فروخته نمی شد , گرچه با زمینی که به فروش می رسید , به مالک جدید منتقل می شد .قانون اساسی اقتصاد فئودالی عبارت است از تولید محصول اضافی برای تامین نیازهای ارباب فئودال و بهره کشی رعیت های وابسته بر اساس مالکیت محدود او نسبت به رعیت ها از طریق بیگاری , بهره جنسی و نقدی و گونه های دیگر عوارض و مالیات ها . اکنون صفت فئودالی در مورد هر سازمانی به کار می رود که در آن قدرت انحصاری پدید آمده و موجبات سوئ استفاده فراهم باشد و موجب شود شخص در چارچوب آن از امتیازات کسب شدهبه نفع خود و به منظور حفظ سلطه اش استفاده کند.




برچسب ها : سیاسی و نظامی  , ادبی  , اجتماعی  , فرهنگی  ,
      

رئالیسم
رئالیسم (realism) ؛ لغتى فرانسوى است که از ریشه (real) به معناى «واقعى» اخذ شده است. واژه‏هاى نظیر حقیقت گرایى، واقعیت گرایى، واقع‏بینى، حقیقت‏پرستى، واقع گرایى معادل این اصطلاح در فارسى به شمار مى‏روند.
این اصطلاح که بیشتر در مقابل ایدئالیسم (idealdsm) - به معناى تصویرگرایى، معناگرایى و آرمانگرایى - استعمال مى‏شود از نظر مفهوم دچار پیچیدگى، ابهام و اشتراک معنایى بوده و در حوزه‏هاى متعددى نظیر، سیاست، فلسفه، اخلاق، هنر و ادبیات و مباحث زیبایى شناختى، کاربرد دارد. از این رو در هر حوزه، معنایى خاص خود را مى‏طلبد، اما شاید بتوان در یک تعریف کلى و تا حدى متناسب باحوزه‏هاى مختلف، چنین گفت: «رئالیسم عبارت است از وضع و حالتى که در آن به امورى که داخل در متن واقع، و خارج از ذهن انگاشته مى‏شود، اهتمام ویژه داده مى‏شود». (فرهنگ واژه‏ها، عبدالرسول بیات، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینى، 1381، ص 290)

 

ادامه مطلب...


برچسب ها : سیاسی و نظامی  , ادبی  , اجتماعی  , فرهنگی  ,

      

فمینیسم‏
«فمینیسم‏» (feminism) واژه‏اى فرانسوى است که در قرن نوزدهم به «جنبش زنان‏» اطلاق مى‏شد و امروزه به «دفاع از حقوق اساسى زنان بر اساس آرمان برابرى‏طلبى‏» اطلاق مى‏شود . جنبش‏هاى دفاع از حقوق زنان در آغاز براى اعتراض به برخى نابرابرى‏هاى اجتماعى شکل گرفتند، اما با گذشت زمان به جریانى فرهنگى و سیاسى تبدیل شدند; جریانى که بر اساس انگاره‏هاى مشخص ایدئولوژیکى به تحلیل نابرابرى‏هاى زنان و آرمان‏هاى زنانه (feminine) مى‏پرداخت و راهبردهایى خاص مطرح مى‏کرد . نهضت‏برابرى‏طلبى زنان که به صورت جنبش سیاسى سازمان یافته و منسجم از سابقه‏اى کم‏تر از دو قرن برخوردار است  ، در ذات خود گرایش‏هاى مختلف سیاسى، اجتماعى و ایدئولوژیک تا آنجا که مبتکرى چون «ریک ویلفورد» تصریح مى‏کند، بهتر است‏به جاى واژه «فمینیسم‏» از واژه «فمینیسم‏ها» استفاده کرد . با وجود این مهم‏ترین دغدغه آنان ارتقاى موقعیت زنان در جامعه و ایجاد برابرى و همسانى بین زن و مرد است . 

 

  ادامه مطلب...


برچسب ها : سیاسی و نظامی  , ادبی  , اجتماعی  , فرهنگی  ,

      

امانیسم:
در برابر خدا محوری، این نگرش، اصالت را به انسان داده و در حقیقت انسان محوری را زیر بنا به حساب می آورد. استدلالشان بر این دیدگاه آن است که انسان اولین موجود شناخته شده در عالم و نیز موجود برتر است (جمیل صلیبا، پیشین، ج 1، ص 159).
این مکتب با نهادن انسان در مرکز تأملات خود، اصالت را به رشد و شکوفایی انسان می دهد. به طور کلی اومانیسم در تاریخ غرب، با دو قرائت یا در دو گرایش کلی بروز کرده است. یکی گرایش فردگرا و دیگری گرایش جمع گرا. فرد گرایی که قرائت غالب از انسان گرایی بوده است، نه تنها اصالت را به انسان، که به فرد انسانی می دهد. در عرصه حیات سیاسی و اقتصادی، گرایش جمع گرا معمولا در مکاتب سوسیالیسم و مارکسیسم و گرایش فردگرایانه خصوصا در لیبرالیسم و کاپیتالیسم خود را نشان داده است (عبدالرسول بیات، فرهنگ واژه ها، ص 40).
2. از نظر تاریخی این جنبش اومانیستی بیشترین هم خود را صرف گریز از وضعیت حاکم در دوره قرون وسطا و نفوذ کلیسایی قرار داده بود، و چندان دغدغه نظم دادن به اندیشه های خود در چارچوب های علمی و فلسفی اومانیست ها، بیشتر از اندیشه هایی استقبال می نمودند که در تقابل با نظام حاکم قرون وسطایی شکل می گرفت. آنها مفاهیمی از جمله اختیار و آزادی انسان را همواره می ستودند. طبیعت گرایی، تصدیق جایگاه لذت در زندگی اخلاقی، تساهل و تسامح دینی از دیگر موضوعاتی بود که به تدریج مورد علاقه اومانیست ها قرار گرفت (همان، ص 42 - 41).
در مجموع از قرن چهاردهم میلادی تا به امروز، اومانیسم در معنای عام خود مؤلفه های زیر را مد نظر داشته است: محوریت انسان و پای بندی به خواست ها و علایق انسانی، اعتقاد به عقل، شک گرایی و روش علمی به عنوان ابزاری تناسب برای کشف حقیقت و ساختن جامعه انسانی، بر شمردن عقل و اختیار به عنوان ابعاد بنیادی وجود انسان، اعتقاد به بنا نهادن اخلاق و جامعه بر مبنای خود مختاری و برابری اخلاقی، اعتقاد به جامعه باز و تکثرگرا، تأکید بر دموکراسی به عنوان بهترین تضمین کننده حقوق انسانی در برابر اقتدار فرمان روایان و سلطه جویی حاکمان، التزام به اصل جدایی نهادهای دینی از دولت، پرورش هنر مذاکره و گفت و گو به عنوان ابزار حل تفاوت و تقابل فهم های گوناگون، اعتقاد به این که تبیین جهان بر پایه واقعیات ماورای طبیعی و توجه به جهان غیر دنیوی برای حل معضلات بشری، تلاشی است برای ضعیف و بی ارزش کردن عقل انسانی. جهان موجودی خود پیدایش و انسان نیز بخشی از همین جهان طبیعت است که براساس یک فرآیند تحولی مداوم پدید آمده است و عقایدی مادی و ضد الهی فراوان دیگر از این قبیل.
نقد و بررسی:1. بی تردید، آن گونه که اومانیسم می پندارد، ایمان یگانه حقیقت هستی نیست؛ بلکه خود آفریده ای است که خاستگاه وجود او، حقیقتی برتر از او و تنها حقیقت جهان است.
2. نگاهی اجمالی به پیشینه مکتب مزبور نشا ن می دهد که همین نگرش انسان گرایانه، در بسیاری از دوران های تاریخی، آنگاه که چیزی را معارض با منافع خود و به اصطلاح ارزش های انسانی مورد باور خود تشخیص داده، در صدد حذف و نابودی آن برآمده است؛ هر چند دیدگاه مقابل مزبور، نگرش انسان گرایانه دیگری بوده و هر چند به نابودی انسان ها و ارزش های انسانی بینجامد.
3. در ادیان آسمانی، خصوصا دین اسلام، انسان افزون بر این که از جایگاه ممتاز کرامت انسانی و جانشینی حضرت حق برخوردار است و آسمان و زمین، مسخر او قلمداد شده اند، اما آنچنان در عرصه هستی وا نهاده نیست که غیر مسؤولانه تنها به خود بیندیشد و آنگاه که چیزی را در برابر منافع خود تشخیص داد، آن را ناحق تلقی کند. شأن انسان نیز در تفکر اسلامی، در امور دنیوی محبوس و منحصر نیست؛ بلکه پایگاه و شأن او در ارتباط با مبدأ و معاد و ارزش های اخلاقی معنا می شود (همان، ص 54).




برچسب ها : سیاسی و نظامی  , ادبی  , اجتماعی  , فرهنگی  ,
      

لیبرالیسم
لیبرالیسم به عنوان یکی از مکاتب و ایدئولوژی های مهم غرب است که مبتنی بر ویژگی ها، اصول و مقدمات فکری است که یکی از آنها اومانیسم و انسان محوری است. در ادامه به صورت مختصر توضیحاتی پیرامون این دو اصطلاح ارائه می شود:
واژه Liberal در لغت به معناى مختلف به کار رفته است: آزاد مرد در مقابل برده، روشنفکر، سخاوتمند، لاابالى، بى‏بند و بار و... اما در اصطلاح به یک گونه طرز تفکر در زمینه‏هاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و دینىگفته مى‏شود که تکیه اصلى آن بر آزادى هر چه بیشتر و توجه به حقوق طبیعى افراد است. این مکتب که اولین بار به عنوان یک حزب سیاسى در سال 1850 م در انگلیس مطرح گردید داراى اصول و ویژگى‏هایى است از قبیل:
1- فردگرایى: فرد و حقوق او بر همه چیز مقدم است. اگر دولت هم تشکیل شده است باید در خدمت خواسته‏هاى افراد جامعه باشد و نفع جامعه، موهوم است.
2- ارزش مطلق آزادى: تنها حد آزادى در نظر لیبرال‏ها، آزادى افراد دیگر است. دیگر هیچ مقوله‏اى از قبیل عدالت اجتماعى و اقتصادى، حفظ بنیان خانواده، اخلاق و... نمى‏تواند آن را محدود کند. همه باید قربانى این آزادى مطلق شوند.
3- انسان محورى و امانیسم: با توجه به نگرش مادى این اندیشه به عالم، آنچه اصل است، انسان است. به همین دلیل در وضع قوانین و ارائه خطوط اصلى سیاست و اقتصاد و فرهنگ، آنچه مهم و اصل است دیدگاه انسان و اراده اوست. برخلاف ادیان الهى و توحیدى که خدامحور هستند و مقنن اصلى را خداوند مى‏دانند.
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1- پرسش‏ها و پاسخ‏ها، آیت‏الله مصباح یزدى، ج 4
2- فرهنگ واژه ها، عبدالرسول بیات و جمعی از نویسندگان، مؤسسه اندیشه و فرهنگی دینی
3- فرهنگ سیاسى، دکتر بهروز شکیبا
4- لیبرالیسم غرب، آنتونی آرپلاستر، ترجمه عباس مخبر، نشر مرکز
5. درآمدی بر ایدئولوژی های سیاسی، اندرو هی وود، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی




برچسب ها : سیاسی و نظامی  , ادبی  , اجتماعی  , فرهنگی  ,
      

پوپولیسم (populis)

به معنی حکومت توده وار، یا مردم باور و... است که ریشه این نوع تفکر در میان روشنفکران تندرو روسیه، در دهه 1860 با ظهور نارودینکها (مردم باوران) پدید آمد. به اعتقاد آنها، روسیه بی آن که مرحله سرمایه داری را بگذارند، می تواند مستقیم به سوسیالیسم برسد و اساس آن را می توان بر کمون های روستایی گذاشت.
اندیشه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در قالب «پوپولیسم» شناخته می شوند، بسیار متفاوت بوده و در هر جامعه و کشوری شکل خاص خود را دارد (دانشنامه سیاسی، داریوش آشوری، ص 300).
اما به طور کلی می توان مؤلفه های ذیل را به عنوان ارکان اساسی آن نام برد:
1. جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعده های کلی و مبهم نظیر برابری، برادری، مساوات و... (سیاست های مقایسه ای، عبدالعلی قوام، ص 144).
2. پیشبرد هدف های سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی و بسیج توده مردم.
3. مخالفت اساسی با جامعه مدنی (فرهنگ علوم سیاسی، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1374، ص 264 و جامعه شناسی سیاسی، حسین بشریه، نشر نی، ص 341).
بنابراین در این گونه نظام ها به جای این که مشارکت سیاسی افراد همراه با آگاهی و بینش کامل و به شکل نهادینه و نظام مند باشد، به مشارکت توده ای و همراه با احساسات و هیجانات، تحت تأثیر تبلیغات سهمگین اکتفا می شود و حکومت شیوه ای اقتدار طلب با ساخت قدرت یک جانبه پیدا می کند.




برچسب ها : سیاسی و نظامی  , ادبی  , اجتماعی  , فرهنگی  ,
      

مارکسیسم (marxism)؛
این واژه از نام کارل مارکس، بنیان گذار سوسیالیسم علمی گرفته شده و عبارت است از مجموعه نظریات و آموزش های فلسفی و سیاسی و اقتصادی مارکس و انگلس. این مکتب قدرت های مادی تولید و مبارزه طبقاتی را نیرو های فعال در تاریخ می داند و بر بنیاد فلسفی ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی قرار دارد.
مارکس در آثار مختلف خود از «مانیفست» کمونیست گرفته تا کتاب «کاپیتال» تاریخ تحولات جهان را بر مبناى ماتریالیسم تاریخى، یا فلسفه مادى دیالکتیکى بیان مى‏کند مارکس تکامل وسایل تولید و نحوه تملک و بهره‏بردارى از این وسایل را زیر بناى تحولات اجتماعی مى‏داند و تاریخ بشر را به صورت تاریخ جنگهاى طبقاتى و منازعه بین ظالم و مظلوم و استثمار کننده و استثمار شونده بررسى و تجزیه و تحلیل مى‏نماید. از نظر مارکس دوره‏هاى تاریخى عبارتند از: 1ـ کمون اولیه که در این جامعه بدون طبقه هیچ گونه تملک بر وسایل و ابزار تولیدوجود نداشته است، 2ـ برده‏دارى 3ـ فئودالیه 4ـ بورژوازى و سرمایه‏دارى 5ـ سوسیالیسم 6ـ کمون ثانویه. به طور مختصر مى‏توان اساس تفکر مارکسیستى را در موارد ذیل خلاصه نمود:
الف ) اقتصاد تعیین کننده مسیر تاریخ است و تاریخ جز جنگهاى طبقاتى و مبارزه بین گروه هایی که منافع اقتصادى آنها با هم متعارض است چیز دیگرى نیست. بر اساس این تعبیر جنگهاى طبقاتى در مراحل مختلف تاریخى ابتدا بین بردگان و برده‏داران، سپس میان فئودالها و «سرف‏ها» یا دهقانان فقیر و بى‏زمین و بالاخره بین کارگران و سرمایه‏داران در مى‏گیرد و سرانجام به پیروزى طبقه کارگر یا پرولتاریا و نفى کامل طبقات اجتماعى منتهى مى‏گردد.
ب ) دولتها نقشى جز تأمین طبقه حاکم ندارند و در جوامع سرمایه‏دارى دولت حافظ منافع صاحبان سرمایه‏ها و استثمار طبقه کارگر است این فشار و استعمار فقط هنگامى خاتمه خواهد یافت که مالکیت خصوصى، به ویژه مالکیت ابزار تولید از میان برداشته شود و طبقه کارگرحکومت را به دست خود بگیرد.




برچسب ها : سیاسی و نظامی  , ادبی  , اجتماعی  , فرهنگی  ,
      
<   <<   6   7   8      >